جدول جو
جدول جو

معنی بادام هندی - جستجوی لغت در جدول جو

بادام هندی
درختی با برگ های بیضی شکل و گل های سفید که مصرف دارویی دارد
تصویری از بادام هندی
تصویر بادام هندی
فرهنگ فارسی عمید
بادام هندی
(مِ هَِ)
از درختان میوه و زینتی است که از خارج وارد کشور شده و در باغهای بندرعباس و چاه بهار کاشته شده است. (درختان جنگلی ایران ثابتی چ 1326 هجری شمسی دانشگاه طهران ص 49). کارون زنگی. لوز هندی. بیدام، قسمی از بید (صفصاف) است که آنرا باندلس بی بن یا ونبر یا ینبر خوانند و از آن زنبیل و طبق بافند. (ابن البیطار). نوعی از خلاف، قسمی سبزی صحرائی بهارۀ خوردنی که در آشها کنند، بیماریی در ستور
لغت نامه دهخدا
بادام هندی
درختی از تیره هلیله ها که اصل آن از هند و آفریقاست. میوه آن مانند میوه هلیله در تداوی بعنوان تقویت و ضد اسهال مصرف میشود. از ساقه آن صمغی استخراج میکنند که برای جلو گیری از اسهال مصرف میگردد و ریشه اش نیز همین اثر را در تداوی دارد. از گونه ای از این گیاه اسانسی استخراج میشود که تمام خواص اسانس بنژوئن را دارد. این درخت در جنوب ایران جزو درختان زینتی (خصوصا در باغهای بندر عباس) کاشته میشود بیدام گارون زنگی لوزهندی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ قَ)
قسمی از حلویات است. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(مِ مُ نَقْ قا)
بادام کاغذی. رجوع به بادام کاغذی و بادام شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بادام قندی
تصویر بادام قندی
قسمی از حلویات
فرهنگ لغت هوشیار